آرام روانشاد – ایران
قدرت سگ فیلمی درام و وسترن تولید مشترک بینالمللی آمریکا، کانادا و نیوزیلند به نویسندگی و کارگردانی جین کمپیون که براساس رمانی بههمین نام نوشتهٔ توماس ساویج، ساخته شده است. در این فیلم بندیکت کامبربچ، کیرستن دانست، جسی پلمونس، توماسین مککنزی و کدی اسمیت-مکفی بازی میکنند. این فیلم در سال ۲۰۲۱ از شبکهٔ نتفلیکس منتشر شد. نخستین اکران عمومی این فیلم در هفتاد و هشتمین دورهٔ جشنوارهٔ بینالمللی فیلم ونیز بود که در بخش اصلی برندهٔ شیر نقرهای بهترین کارگردانی شد.
این فیلم در هفتاد و نهمین مراسم گلدن گلوب نامزد دریافت هفت جایزه بود که سه تا از آنها، از جمله بهترین فیلم درام، را برد .همچنین در هفتاد و پنجمین دورهٔ جوایز بفتا نامزد دریافت هشت جایزه بود که در نهایت برندهٔ دو جایزهٔ بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شد.
«قدرت سگ» در نود و چهارمین دورهٔ جوایز اسکار نامزد دریافت دوازده جایزه بود که در نهایت تنها توانست برنده جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی شود.
داستان فیلم
این فیلم داستان دو برادر است. برادر بزرگتر فیل (بندیکت کامبربچ) و برادر کوچکتر جورج (جسی پلمونس) دو پسر تحصیلکرده و ثروتمند خانوادهٔ بربانک هستند. خانوادهای که صاحب زمینها و املاک فراوانی است. این دو برادر بیشتر عمر خود را در پُشت زین اسبهایشان سپری میکنند و به دامداری مشغولاند. فیل بربانک دامداری کاریزماتیک و مردی سُنتی است که همیشه از گذشته و مربیاش برانکو هِنری تعریف میکند. در واقع او دوستدار زندگی دستنخورده در غرب وحشی است. اما جورج نقطهٔ مقابل اوست. جورج عقل فیل را ندارد، اما در ظاهر بسیار مُتمدنتر و سریعتر است. وقتی جورج با بیوهای ازدواج میکند که کاروانسرای محلی آن منطقه را اداره میکند، فیل بهعنوان برادر بزرگ دچار نوعی حسادت میشود و احساس طردشدن میکند. این درگیری زمانی افزایش مییابد که رُز (کیرستن دانست) و پسر نوجوان عجیب و غریب او پیتر (کودی اسمیت مکفی) به مزرعهٔ بربانک میآیند. اکنون آنها تحت حکومت دیکتاتوری فیل، یعنی پسر بزرگ، زندگی خواهند کرد.
دربارهٔ فیلم
جین کمپیون از آن دسته فیلمسازان کمکار است که هر چند سال یکبار با فیلمی جدید و متفاوت مخاطبانش را غافلگیر میکند و حالا با فیلم قدرت سگ (متفاوتترین فیلم کارنامهٔ کاریاش تا کنون) پس از ۱۳ سال به پردهٔ سینما بازگشته است. کمپیون که بیشتر برای بردن نخل طلای کن و کسب بهترین فیلمنامهٔ اورجینال آکادمی اسکار برای فیلم «پیانو» شناخته میشود، حالا با اثر جدید خود یعنی «قدرت سگ» که پرداختن به جهانی مردانه در غرب وحشی است، ورود مجدد پرشکوهی را به دنیای سینما انجام داده است. در بیشتر موارد، فیلمهای جین کمپیون پیرامون مسائل زنان بوده است؛ اما در قدرت سگ او بهسراغ دو مرد و جهان مردانه میرود. در وهلهٔ اول گمان میرود که با یک فیلم وسترن کلاسیک روبهرو باشیم، یعنی دیدن پوستر فیلم و تماشای عکسهایش این را در ذهن ما تداعی میکند، اما با تماشای بهتر و دقیقتر این فیلم متوجه میشویم که بیشتر با یک فیلم درام روبهروایم تا وسترن کلاسیک. یک فیلم درام خوب که توسط کارگردانی کاربلد به شکلی قدرتمند ساخته شده است. البته نمیتوان گفت که فیلم مؤلفههای فیلمهای وسترن را ندارد، اما مؤلفههای معمول را ندارد. پس میتوانیم این فیلم را یک وسترن مدرن و آوانگارد بنامیم. ممکن است ریتم کُند و زمان طولانی، تماشای فیلم را برای مخاطب سینمای تجاری سخت کند؛ چرا که این فیلم در ظاهر وسترنی است که هیچیک از خصوصیات معمول و کلیشهای این ژانر را ندارد، اما علاقهمندان به سینمای خاص و غیرتجاری بیشک از تماشای این فیلم بهشدت لذت خواهند برد.
در این فیلم شما میتوانید بهجای دوئلهای معمول فیلمهای وسترن کلاسیک که با تفنگ بین دو مرد انجام میشود، شاهد دوئلهای احساسی باشید. در زمانهای که سینما هر روز بیش از گذشته بهسمت سطحینگری میرود و میخواهد همهچیز را حاضر و آماده کف دست مخاطب بگذارد، این فیلم برای ذهن و فکر مخاطب ارزش قائل شده و او را به تفکر و کشف و شهود وامیدارد. این فیلم رکگویی نمیکند، شعار نمیدهد، دستور نمیدهد، دروغ نمیگوید، خود را دستمایهٔ جلوههای ویژهٔ زودگذر نمیکند. شخصیت اصلی فیلم یعنی «فیل» در عین تصویرکردن زندگی جاری اما بهظاهر خشنِ غرب وحشی، این جاریبودن را به همزبانی و همنفسی با هستی میآمیزد و نوعی همنفسشدن با طبیعت را القا میکند؛ در واقع توجه به واقعیتهای جاری زندگی بشری را عطف به امور باطنی آن در نظر قرار میدهد.
البته اینطور هم نیست که این فیلم فاقد تنش، چالش و پیچش داستانی باشد، اما به وقتش و در جای درست، چالش بین شخصیتها بهآرامی و با تأکید ایجاد میشود. نقطهٔ اوج فیلم بسیار غیرمنتظره است، زمانی که تماشاچی در خلسهای عمیق فرو رفته است، بیآنکه حدس بزند ناگهان شاهد نقطهٔ اوج آن است و مخاطب عمداً غافلگیر میشود.
فیلمنامه هوشمندانه است و شخصیتپردازیِ قوی، مخصوصاً شخصیت اصلی، باعث میشود که فیلم تا اواخر آن حالت رازگونه داشته و تعلیقهای خود را حفظ کند.
عنوان فیلم اشاره به زمانی دارد که عیسی مسیح به صلیب کشیده شد و گفت: «مرا از شمشیر نجات ده، جان گرانقدرم را از قدرت سگها نجات ده.» این اشاره بهنوعی زنگ خطری است که از میلهای نابودکننده برحذر باشیم؛ همهٔ آن تمناها و انگیزههای درونی که ممکن است منجر به نابودی شود. نابودی خودمان و دیگران و هر آنچه برایمان ارزشمند است. بسیاری از صحنههای فیلم در طبیعت فیلمبرداری شده، نور طبیعی در کنار نماهای نزدیک و قابهای درخشان باعث میشود آن حالوهوا را بهتر درک کنیم.
از موسیقی متن «جانی گرینوود» نباید گذشت که بهخوبی در خدمت فیلم است. بندیکت کامبربچ است بهلطف کارگردانی دقیق کمپیون، بهترین نقش حرفهای خود را تا این لحظه در طول عمر هنریاش انجام داده است. درصد زیادی از جذابیت این فیلم در کارگردانی کمپیون و بازی دقیق و جذاب کامبربچ نهفته است. کمپیون کارگردانی کاربلد در امر بازیگرفتن از بازیگران است، بنابراین تعجبآور نیست که همهٔ بازیگران این اثر در بهترین حالت خود ظاهر شدهاند، اما بیشک بازی کامبربچ چیز دیگری است. او با بازیاش چنان عمقی به شخصیت «فیل» داده است که بیشک این شخصیت برایتان یکی از شخصیتهای ماندگار خواهد شد.
این فیلم هنوز در کتابخانههای مترو ونکوور موجود نیست و تنها راه دیدن آن از طریق اشتراک سرویس پخش فیلم نتفلیکس است.
آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامهنگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب بهاشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال، به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.